دانلود جزوه عربی عمومی مبحث فعل و اسم ( اعراب و تحلیل صرفی )

متن مرتبط با «نخودی» در سایت دانلود جزوه عربی عمومی مبحث فعل و اسم ( اعراب و تحلیل صرفی ) نوشته شده است

کاسه یخ ننه نخودی

  • بچه که بودم آرزو داشتم خیلی پولدار شوم و اولین چیزی هم که دلم میخواست بخرم یک یخچال برای "ننه‌ نخودی" بود.ننه‌ نخودی پیرزنِ تنهای محل ما بود که هیچوقت بچه‌دار نشده بود...می‌گفتند در جوانی شاداب و سرحال بود و برای بقیه نخود می‌ریخت و فال می‌گرفت.پیر که شد، دیگر نخود برای کسی نریخت ؛ ولی "نخودی" مانده بود تهِ اسمش.زمستان و تابستان آب‌یخ می‌خورد، ولی یخچال نداشت.ننه ، شبها می‌آمد درِ خانه‌ی ما و یک قالب بزرگ یخ می‌گرفت.توی جایخیِ یخچالمان، یک کاسه داشتیم که اسمش "کاسه‌ی ننه‌ نخودی" بود.ننه با خانه‌ی ما ندار بود.درِ خانه اگر باز بود بدون در زدن می‌آمد تو ، و اگر سرِ شام بودیم یک بشقاب هم می‌آوردیم برای او.با بابا رفیق بود!برایش شال‌گردن و جوراب پشمی می‌بافت و در حین صحبت با پدر توی هر جمله‌اش یک "پسرم" می‌گفت.یک شب تابستان که مهمان داشتیم و توی حیاط جمع بودیم ؛ ننه ، پرده را کنار زد و وارد حیاط شد.بچه‌ی فامیل که از دیدن یک پیرزن کوچولوی موحنایی ترسیده بود ، جیغ زد و گریه کرد.ننه بهش آبنبات داد.ولی نگرفت و بیشتر جیغ زد.بچه‌ را آرام کردیم و کاسه‌ی ننه نخودی را از جا‌یخی برایش آوردیم.بابا وقتی قالب یخ را توی زنبیل ننه انداخت، آرام بهش گفت:*"ننه! از این به‌ بعد در بزن!"*ننه، مکث کرد و به بابا نگاه کرد؛ به ما نگاه کرد و بعد بی‌حرف رفت...بعد از آن، دیگر پیِ یخ نیامد.کاسه‌ی ننه‌ نخودی مدتها توی جایخی یخچالمان ماند و روی یخ‌اش، یک لایه برفک نشسته بود..یک شب، کاسه را برداشتم و با بابا رفتیم درِ خانه‌ی ننه.در را باز کرد.به بابا نگاه کرد.گفت: "دیگه آبِ یخ نمی‌خورم، پسرم!"قهر نکرده بود؛ ولی نگاهش به بابا غریبه شده بود.او توی خانه‌ی ما کاسه داشت، بشقاب داشت و یک "پسر".یک در، یک درِ آهنی ناقاب, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها