فروم در فرآیند تحلیل تأثیرات مثبت و منفی دین بر افراد، تفاوتی را میان دین های تمامیت طلب و انسان گرا قائل شد. نهادهای دینی تمامیت طلب بر این باور تأکید می کنند که انسان ها تحت سلطه ی خدایی با قدرت مطلق هستند در حالی که دین های انسان گرا، این باور را اشاعه می دهند که قدرت خدا در ذات و وجود هر فرد پدیدار می شود.اريک فرام، معتقد است که دين، نظام گروهيِ فکري و عملياي است که به فرد، يک چارچوب جهت گيري و يک هدف خالص ميدهد. با اين معنا، او معتقد است که نميتوان هيچ يک از فرهنگهاي گذشته و حال، و حتّي فرهنگهاي آينده را عاري از دين دانست.به عقيده فرام، مردم ممکن است به مذهبي بودن نظام خود، واقف باشند و يا تصوّر کنند که مذهبي ندارند، و اخلاص خود را به هدفهاي غير ديني، از قبيل: قدرت، پول و موفّقيت در کار عملي يا مصلحتي، متوجّه سازند. سؤال، اين نيست که ديني هست يا نه؟ بلکه سؤاله اين است که چه نوع ديني؟ (فرام، 1368 ش). دين، به شرط آن که در برانگيختن رفتار، مفيد و مؤثّر باشد، مجموعهاي از اصول و عقايد نيست؛ بلکه ريشه آن، در ساخت منش مشخّص فرد، و اگر دين گروهي باشد، در منش جامعه است. پس راه و رسم دينيِ خود را ميتوانيم بخشي از ساخت منش خود تلقّي کنيم؛ زيرا ما همان چيزي هستيم که سرسپرده آنيم و آنچه بدان سرسپردهايم، برانگيزنده رفتار ماست. ريشه نياز به مذهب، در بنياد و شرايط هستي نوع بشر است (پارگامنت و پارک،۱ 1995 م). شالوده اجتماعي ـ اقتصادي، شالوده منش و شالوده دين، از يکديگر جداييناپذيرند. اگر شالوده دين، با منش اجتماعيِ متداول، مطابقت نداشته باشد، اگر با تجربه اجتماعيِ زندگي، متعارض باشد، در اين صورت، دين فقط يک ايدئولوژي خواهد بود و دين حقيقي را بايد در وراي آن، جستجو کنيم (فرام، 1, ...ادامه مطلب