یکی از بدترین فجایع اجتماعی، از بین رفتن ویژگی منحصر به فرد بودن انسان است. ما تبدیل شدیم به همرنگ جماعت شدن، عروسی هایمان یک فرم است؛ عزاداری هایمان یک فرم است؛ مراسم هایمان یک فرم است؛ عین هم و عین هم و عین هم... بزرگترین آسیب اجتماعی که یک جامعه را به سمت سکوت مرگبار می کشاند، از بین رفتن منحصر به فرد بودن انسان است... همرنگ جماعت شدن است...انسان سالم هیچگاه همرنگی و هماهنگی با دیگران را به قیمت تسلیم عقل خود خریداری نمی کند.وباور این است که«گر خواهی شوی رسوا و سپس بدبخت، همرنگ جماعت شو.» بخوانید, ...ادامه مطلب
دریافتهام که هر اندازه بتوانم در رابطهام اصیلتر باشم، آن رابطه مفیدتر خواهد بود. اصیل بودن به این معنی که نیاز دارم تا آنجا که ممکن است از احساسات واقعی خودم آگاه باشم؛ نه اینکه در ظاهر یک نگرش را بروز دهم و در درون خود، آگاهانه یا ناآگاهانه، حس دیگری داشته باشم.اصیل بودن، همچنین به این معناست که بخواهم حسها و نگرشهایی را که در درونم وجود دارند، با کلمات و رفتارم، ابراز کنم و آشکار سازم. تنها به این شیوه، ارتباط میتواند واقعیت پیدا کند و به نظر میرسد که واقعی بودن بعنوان نخستین ویژگی یک رابطه، از اهمیت بالایی برخوردار است.فقط با آشکار ساختن واقعیت درونیام، دیگری هم میتواند در کشف و جستجوی واقعیت درونی خود، موفق شود. چنین دریافتهام که حتی وقتی دیدگاههای من، رضایتبخش نیستند یا فکر میکنم برای رابطه سودمند نیستند، باز هم واقعی بودنشان مهمتر است., ...ادامه مطلب
با ظهور و گسترش اینترنت سوژه های جدیدی هم خلق شد. سوژه هایی که می توان آن را " انسان کابلی" خطاب کرد. انسان کابلی سوژه ای است که از طریق کابل اینترنت به جهان وصل می شود. زیست جهان چنین انسانی در صفحات اینترنت خلاصه می شود و اگر برای ساعتی اینترنتش تمام شود یا لب تاپ و گوشی موبایلش برق نداشته باشد همچوم کودکی گم شده در خیابان سردرگرم و مستاصل خواهد بود و از درماندگی دور خود خواهد پیچید.انسان کابلی از طریق اینترنت خرید می کند، از طریق اینترنت عاشق می شود، از طریق اینترنت سکس می کند، از طریق اینترنت فعالیت سیاسی کرده و بیانیه صادر می کند، از طریق اینترنت فعالیت اقتصادی کرده و پول در می آورد، از طریق اینترنت دوست پیدا می کند و گاهی از طریق آن، برای خود هویت کاملا تازه و متقاوتی با آنچه که هست می سازد.انسانی کابلی در خانه نشسته ولی با خانواده بیگانه است. پدر و مادر را در کنارش نمی بیند ولی روز پدر و روز مادر برایشان مطلب محبت آمیز به اشتراک می گذازد، فلسفه نخوانده است ولی از هگل و نیچه می گوید، اندک شناختی از تاریخ ندارد ولی در مورد دورترین دوره های تاریخی دلنوشته حاکمان و حکایت می فرستد، در کشوری خاص زندگی می کند ولی با مفهوم وطن بیگانه است، در مورد کوچکترین اتفاقی در گوشه دنیا بیانیه صادر می کند، به هر کسی که به مانند او نباشد پرخاشگری می کند، از همه چیز و همه کس ناراضی است، نه خدایی می شناسد و نه اقتداری را به رسمیت می شناسد....انسان کابلی هر روز از طریق گوشی موبایل و اینترنت شارژ و خالی می شود. انسان کابلی رباتی مومن به اطلاعات داده شده است که با همه توان آن را تکرار می کند تا خالی شده و دوباره کوک شود.اسلاوی ژیژک برای توصیف چنین انسانی از این شعر شارل بودلر استفاده می کند:"چ, ...ادامه مطلب